۱۳۰۷ شمسی
سید موسی صدر ۱۴ خرداد در شهر قم در خانوادهای شهره به علم متولد شد. نَسب خانوادگی او به سید صالح اهل روستای شحورِ منطقۀ جبل عامل در جنوب لبنان میرسد. آنها از نسل امام موسی بن جعفر(ع) هستند. پدر او آیتاللّه سید صدرالدین صدر، از مراجع ثلاث قم و مادرش بیبی صفیه، دختر آیتاللّه حاجآقا حسین قمی، مرجع عالیقدر شیعیان بودند.

۱۳۱۳ شمسی
تحصیلات ابتدایی را در قم آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند.

۱۳۲۰ شمسی
وارد حوزۀ علمیۀ قم شد و تحصیلات حوزوی را تا نیل به درجۀ اجتهاد ادامه داد.
۱۳۲۱ شمسی
در چهاردهسالگی مقالهای با عنوان «رنج تا کی؟» در روزنامۀ استوار چاپ قم منتشر کرد و در آن به شرح دردها و آرزوهای مردم پرداخت.

۱۳۲۹ شمسی
وارد دانشکدۀ حقوقِ دانشگاه تهران شد و در رشتۀ اقتصاد تحصیلش را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۲ – ۱۹۵۳از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. او از نخستین روحانیونی بود که در دانشگاه به تحصیل علوم جدید پرداخت. در همین دوره در کنار تحصیل دانشگاهی به تحصیل و تدریس در حوزه نیز مشغول بود.

۱۳۳۳ شمسی
برای تکمیل تحصیلات حوزوی به نجف رفت و به «جمعیه منتدی النشر» پیوست و به عضویت کادر علمی آن درآمد.

۱۳۳۴ شمسی
برای نخستین بار و به دعوت علامه سید عبدالحسین شرفالدین به شهر صور در لبنان رفت. پس از این سفر، سید شرف الدین به اهالی صور توصیه کرد که از سید موسی برای جانشینی او دعوت کنند. بار دیگر، سید موسی صدر در سال ۱۳۳۶ به این شهر سفر کرد.
۱۳۳۷ شمسی
به قم بازگشت و با همکاری عدهای از فضلای این شهر، مجلۀ مکتب اسلام را پایهگذاری کرد و خود سردبیری آن را به عهده گرفت. او در چندین مقاله دربارۀ رویکرد و شیوۀ اقتصادی اسلام نوشت. مکتب اسلام نخستین مجلۀ فرهنگی اسلامی بود که حوزۀ علمیۀ قم منتشر میکرد.
۱۳۳۸ شمسی
اواخر این سال با دعوت اهالی صور به این شهرِ لبنان مهاجرت کرد و فعالیت خود را در جایگاه عالمِ دین و جانشین علامه سید عبدالحسین شرفالدین آغاز کرد.
۱۳۴۰ شمسی
فعالیت اجتماعی و تشکیلاتی خود را با احیای جمعیت احسان و نیکوکاری آغاز کرد و به دنبال آن، مؤسساتی عامالمنفعه در زمینههای آموزشی-تربیتی، فنیوحرفهای، بهداشتی، اجتماعی و حوزوی پایهگذاری کرد. برگزاری دورههای سوادآموزی، مبارزه با تکدیگری در شهر صور و حومۀ آن با اجرای طرحی حمایتی شامل برنامههای بهداشتی و اجتماعی، راهاندازی صندوق صدقات از دیگر اقدامات او در این دوره است. ارتقای سطح آگاهیهای اجتماعی و دینی و مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی و توسعۀ جامعه از جمله دستاوردهای این اقدامات بود.
پیامی مکتوب به وزیر بهداشت لبنان، صلاح سلمان، ارسال کرد و بر هموار کردن راه برای تصویب قانون پیوند اعضا تأکید کرد.
به ایران آمد و با رجال مؤثر حوزه و بازار دیدار کرد و گزارشی از لبنان و فعالیتها و اقدامات خود به آنان ارائه کرد. از جمله فعالیتهای او در این سفر ایراد سخنرانی در منزل آقای نوید به دعوت انجمن اسلامی معلمین و شخص مهندس مهدی بازرگان و نیز سخنرانی در کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد به دعوت استاد محمدتقی شریعتی بود.

۱۳۴۳ شمسی
۱۷ فروردین: پس از دعوت نهاد هماندیشی لبنان از وی برای سخنرانی دربارۀ ساختار فرقهای و ترکیب جمعیتی لبنان و گفتوگوی پیروان ادیان و مذاهب، به همکاری و فعالیت مشترک با این نهاد پرداخت. بسیاری از شخصیتهای فکری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و سیاسی از همۀ فرقههای لبنان در آن عضو بودند. امام صدر چندین سخنرانی در این نهاد ایراد کرد؛ از جمله «اسلام و فرهنگ قرن بیستم».خانۀ دختران و مدرسۀ الهدی را تأسیس کرد. در خانۀ دختران، علاوه بر سوادآموزی، رشتههای خیاطی و خانهداری آموزش داده میشد. مدرسۀ الهدی نیز شامل کودکستان و کلاس اوّل ابتدایی بود.
۱۳۴۴ شمسی
به ایران سفر کرد و به شهرهای تهران و قم و اصفهان و شیراز و کاشان رفت. در این سفر امام صدر سخنرانیِ «ضرورت تجدیدنظر در شیوههای تبلیغ» را در دارالتبلیغ قم ایراد کرد. او همچنین در تیمچۀ بازار کاشان سخنرانیای با عنوان «علی موحد بود و بس» داشت.

۱۳۴۵ شمسی
۲۴ مرداد: در محل سندیکای روزنامهنگاران، کنفرانسی مطبوعاتی برگزار کرد و در آن به تبیین عوامل و نیازها برای ساماندهی وضعیت شیعیان لبنان پرداخت. این ساماندهی پس از مطالعات و رایزنیها و فعالیتهایی فشرده صورت گرفت و در نهایت، به تصویب قانون تأسیس مجلس اعلای شیعیان در پارلمان انجامید. این اقدام، مقدمهای بود برای حرکتِ عمومیِ مطالبهآمیز در سطح لبنان برای توسعه و محرومیتزدایی و دفاع از سرزمین و مردم جنوب.
۱۹ بهمن: در دانشگاه آمریکایی بیروت به مناسبت صدمین سالگرد تأسیس این دانشگاه و برگزاری سلسله سخنرانیهای «خدا و انسان در اندیشۀ اسلامی معاصر» سخنرانی کرد. عنوان سخنرانی او عبارت بود از «اسلام و کرامت انسان».
اول اسفند: به آفریقای غربی سفر کرد تا با لبنانیهای مهاجر ساکن آن منطقه آشنا شود و ضمن رسیدگی به امور آنان، برای پیوند دادن آنان به کشورشان تلاش کند. او با رئیسجمهور ساحل عاج، اوفو بُوانیه، ملاقات کرد و در دیدار با رئیسجمهور سنگال، لئوپولد سِدار سِنگور، کمکی نمادین به کودکان یتیم سنگال تقدیم کرد. سنگور این اقدام امام را ستود و گفت که با اهتمام خاصی فعالیتهای امام را دنبال میکند و این فعالیتها تأثیر فراوانی در گسترش مهرورزی و ایمان در میان شهروندان دارد.
۱۳۴۶ شمسی
۲۵ اردیبهشت: در دانشگاه داکار دربارۀ «ابعاد اجتماعی اسلام» سخنرانی کرد. در این مراسم، اعضای انجمن دانشجویان مسلمان و جمعی از لبنانیان ساکنِ سنگال حضور داشتند.
۲۸ آذر: مقدمهای با عنوان «دین و علم» برای کتاب العلوم الطبیعیه فی القرآن تألیف دکتر یوسف مروه نوشت و در آن به تبیین پیوند میان علم و دین پرداخت.

۱۳۴۷ شمسی
اردیبهشت: در دانشگاه استراسبورگِ فرانسه سخنرانی کرد. موضوع سخنرانی او «شیعۀ امامیه» بود.
۳۱ شهریور: مقدمهای بر کتاب فاطمه الزهراء وتر فی غمد (فاطمۀ زهرا زهی در نیام) به درخواست سلیمان کتانی، نویسندۀ مسیحی کتاب نوشت. این کتاب در مسابقۀ حضرت زهرا (س) در نجف اشرف جایزۀ اول را کسب کرد.
۲۵ آذر: با برگزاری ضیافت افطار، کار جمعآوری کمکهای مردمی برای انقلاب فلسطین را آغاز کرد. او پیش از این، از آیتاللّه سید محسن حکیم دربارۀ جواز مصرف وجوهات شرعی در راه حمایت از مقاومت، استفتا کرده بود.
۱۳۴۸ شمسی
اول خرداد: به ریاست مجلس اعلای شیعیان برگزیده شد. او مذاهب اسلامی را به یکپارچهسازی شعایر دینی دعوت کرد و دربارۀ خطر فزایندۀ صهیونیسم هشدار داد و بر حمایت خود از مقاومت فلسطین بهمنظور آزادسازی سرزمینهای اشغالی تأکید کرد.
۸ خرداد: اعلام کرد که فرقههای متعدد در لبنان پنجرههایی تمدنی به سوی دنیاست.
۳۱ مرداد: بیانیهای خطاب به مسلمانان و مسیحیان در محکومیت به آتش کشیدنِ مسجدالأقصی صادر کرد. صهیونیستها این مسجد را به آتش کشیده بودند.
۹ مهر: در نامهای تاریخی خطاب به شیخ حسن خالد، مفتی اهلسنت لبنان، او را به یکپارچهسازی نیروها و رشد دادن شایستگیها دعوت کرد و پیشنهاد داد که تلاش برای وحدتِ شعایرِ عبادی اسلامی آغاز شود، زیرا این کار، زمینۀ دستیابی به هدفی برتر یعنی وحدت در فقه و نیز اقدامات مشترک و موضع واحد در قبال مسائل همۀ مسلمانان و خصوصاً مسلمانان لبنان است. نامۀ امام صدر دربردارندۀ پیشنهادی روشن دربارۀ استفاده از ابزار علمی برای رؤیت هلال ماه بود تا به این صورت تعیینِ دقیقِ روز عید امکانپذیر باشد.
۹ بهمن: همه را به دفاع از جنوب در برابر تجاوزهای اسرائیل فراخواند و خواستار مسلح کردن شهروندان و آموزش دفاعی آنان و تصویب قانون خدمت سربازی اجباری و نیز اجرای طرحهای توسعهای شد، و از مردم خواست که در روستاهای خود بمانند.
۱۶ اسفند: به عضویت دائم شورای مجمع پژوهشهای اسلامیِ قاهره انتخاب شد.
۲۰ اسفند، با جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، دیدار کرد. در این دیدارِ سه ساعته، دربارۀ مسائلِ وقت جهان عرب و جهان اسلام و تحکیم وحدت اسلامی و عربی بهمنظور یکپارچهسازی تلاشها برای مقابله با دشمن صهیونیستی و آزادسازی فلسطین و تحکیم وحدت لبنان و اهتمام به ساماندهی روابط میان لبنان و مقاومت فلسطین گفتوگو شد. بنابر نقل روزنامههای مصر، عبدالناصر امام صدر را تا خودرو بدرقه کرد و از او خواست که دیدار خود را از مصر به مدت یک هفته تمدید کند

۱۳۵۱ شمسی
۲۱ شهریور: در پی حملات اسرائیل به جنوب لبنان، با ارسال تلگرافهایی به رهبران دینی و مذهبی جهان، آنان را به واکنش در برابر تجاوزات اسرائیل فراخواند.
۲۹ شهریور: در شهرک جُوَیّا در جنوب لبنان، بیانیهای دربارۀ خطرهای ناشی از افزایش تجاوزهای اسرائیل به جنوب صادر کرد. او فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خود را برای حمایت از ایستادگیِ مردمِ جنوب افزایش داد و بیانیههایی خطاب به افکارِعمومی در داخل و خارج کشور صادر کرد. در مساجد و کلیساها و دانشگاهها به سخنرانی و ایراد خطبه پرداخت و دربارۀ پیامدهای کوتاهیِ دولت در پذیرفتن مسئولیتهایش درخصوص دفاع از جنوب و توسعۀ مناطق محروم هشدار داد.
۱۰ مهر: به دعوت مؤسسۀ رشد و توسعۀ سوئد به استکهلم رفت و از مؤسسات و سازمانهای اجتماعی و درمانی این کشور بازدید کرد.
۳ آذر: به دعوت مفتی آسیای میانه و قزاقستان، شیخ ضیاءالدین باباخانوف، در رأس هیئتی از علمای شیعه، به شوروی سفر کرد و در مسجد جامع بزرگ مسکو با حضور هزاران نمازگزار، نماز خواند. سپس، درباره اوضاع شرق و تجاوزهای اسرائیل و چشم طمع آن به شرق سخن گفت. دکتر مصطفی چمران در این سفر همراه امام بود.
۵ بهمن: برای ادای مناسک حج، عازم عربستان سعودی شد و با ملک فیصل، پادشاه این کشور، دیدار کرد. تلاش برای وحدت مسلمین و مسئلۀ مقدسات اسلامیِ شهرِ بیتالمقدس موضوع گفتوگوی او با فیصل بود. در ادامه، به بحرین و قطر و امارات متحدۀ عربی رفت و با پادشاهان این کشورها ملاقات کرد.

۱۳۵۷ شمسی
مرداد: به دنبال حملۀ اسرائیل به لبنان، امام صدر در سفری دورهای به دیدار عدهای از رهبران عرب رفت تا برای اجرای قطعنامۀ ۴۲۵ شورای امنیت سازمان ملل و پایان دادن به بحران جنوب لبنان تلاش کند.
۱ شهریور: در روزنامۀ لوموند فرانسه مقالهای دربارۀ گسترش خیزش مردمی در ایران با عنوان «ندای پیامبران» منتشر کرد.
۳ شهریور: در ادامۀ سفر دورهای همراه شیخ محمد یعقوب و سید عباس بدرالدین، به دعوت رسمی مقامات لیبی، وارد این کشور شد.
۹ شهریور: در لیبی ربوده شد.
لیبی ادعا کرد که مهمانانش خاک لیبی را ترک کرده و به ایتالیا رفتهاند. اما دستگاههای قضایی ایتالیا و لبنان پس از تحقیقاتی طولانی، این ادعا را رد و ورود هریک از این سه نفر به مرزهای دریایی، خشکی و هوایی ایتالیا را نفی کردند.
از آن زمان تا کنون، خانوادۀ امام و دوستان و دوستداران او، با بهکارگیری همۀ ابزارها، بهویژه راهکارهای قانونی و قضاییِ ممکن، برای پایان دادن به ناپدیدسازی اجباری امام و دو یارش در لیبی تلاش کردهاند.
این تلاش و پیگیریهای بیوقفه و خستگیناپذیرِ خانوادۀ امام، خصوصاً از طریق کانالهای رسمی و قضایی در لبنان و ایتالیا و غیر این دو کشور، پافشاری و بیتوجهی نظام سابق لیبی را درهم شکست و قذافی به جنایت ربودن امام و دو همراهش در لیبی اعتراف کرد.
پس از تحولات اخیرِ لیبی، علیرغم اینکه مقامات جدید لیبی وعده داده بودند که در این خصوص با مقامات لبنانی همکاری کنند، وضعیت نابسامان سیاسی این کشور، رسیدن به نتیجۀ مطلوب را دشوار کرده است.
اما تلاشهای خانواده و دوستان امام صدر، با حمایت برخی مقامات لبنان تا آزادسازی امام و دو یارش و بازگشت آنان به میهن، متوقف نخواهد شد.
